اسلایدر

ادامه وبلاگ

درد و دلها, و داستان غم انگیز _Pretty Boy story

داستان واقعی زیباترین پسر شهر _ The true story of the most beautiful boy

ادامه وبلاگ

 

سلام دوستان خسته نباشید

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

می دونم از دستم دلخورید اشکالی نداره تنها شما نیستید همه از دستم دلخورند این روزا یکم قلبم سنگینی میکنه می خوام وبلاگ رو دوباره راه بندازم به شرطی که شما هم آقایی کنید و کامنت نزارید رک بگم به کامنت هیچ کدومتون احتیاجی ندارم می خوام تنها بنویسم سبک شم این روزا دلم خیلی پره . داستان خودمو توی وبلاگ قبلیم تا قسمت هشتاد نوشتم . دیگه حوصله ندارم بنویسم البته بیست قسمتش مونده هر وقت حوصله کنم تموم می کنم منظورم از گفتن داستان اینه که میخوام یکم درد بنویسم خالی شم بعد از اینکه یکم خالی شدم دوباره سمت داستان میرم تا برای همیشه تمومش کنم . بزودی ادامه درد و دلم رو می نویسم. شما دوستان اگه اینجا سر میزنید فقط داستانو بخونید خواهش میکنم تمنا می کنم کامنت نزارید به کامنت هیچ کی احتیاجی ندارم . اصلا دوست نمی خوام ولم کنید تو رو خدا

شبها خسته میام خونه این روزا چون شب درازه . وقتم بیشتره برای همینه که می خوام وبلاگ رو ادامه بدم پس بزودی شروع می کنم

[ دو شنبه 30 آذر 1394برچسب:به قلم محمد باقر ,,, بزودی ادامه می دم, ] [ 22:39 ] [ محمد باقر ] [ ]